محل تبلیغات شما
پرتقال تامسون هنوز تمام نشده و پرتقال محلی روزهای شیرینی اش را طی می کرد و هر روز شیرین تر میشد توی ترمینال اتوبوس پیاده شدم یک ساک دستی ساده نایلونی دستم بود که چند تکه لباس و یک حوله درون اش گذاشته بودم که در دستم تلو تلو می خورد و به دیوار و درختان درون پیاده‌رو برخورد می‌کرد و صدای خش خش می‌داد افکارم لبریز بود از دیدن و گشتن هوا تازه تاریک شده بود ماشین‌ها به تندی می‌گذشتند و دیگر دست انداز ها را نمی دیدند هر وقت که به چاله می‌افتادند من حواسم پرت می شد جاده دو هزار جاده ، سه هزار ، آبشار،  فرهاد جوب ، شنبه بازار ، سه شنبه بازار و نماز جمعه و چیدن نارنج دیدن دریا و جمع کردن گوش ماهی شنیدن صدای دسته جمعی شغل‌ها انگار فاصله درختان با هم زیاد شده بود کنار خیابان ایستاده بودم انگار ماسک صورت باعث کندی عابران شده بود خیابان شلوغ نبود با این حال لحظه به لحظه خلوت تر میشد ماشین‌ها به تندی می گذشتند که انگار همه بی ترمز شده بودن زدن ماسک هنوز فراگیر نشده بود در  قسمت تاریک یکی از درختان نارنج ایستادم و ماسک صورتم را برداشتم و در کنار جاده ایستادم 

دوساعت تمام طول کشید تا یک پیکان مدل قدیمی ایستاد من سوار شدم رانند داشت با یکی از مسافران صحبت می‌کرد بابا حالا که تازه اومده  بذارین برسه  یه مسافر دیگه گفت دیشب از راه رسیده و چهار نفر در قم کشته شده صحبت‌ها ادامه داشت که به سه راه رسیدیم  من پیاده شدم صبح زود با صدای پرندگان زیبا به نام سینه سرخ که در لابلای درختان جست و خیز می کردند و چند رقم صدا در می آوردند از خواب بیدار شدم باران باریدن گرفته بود توی کوچه راه میرفتم هیچ رفت و آمدی نبود درها و دروازه ها همه بسته بودند لحظه به لحظه صدای باران روی شیروانی صدایش بیشتر بیشتر میشه از های دور و بر ریشه درختان بیشتر درخشان تر میشه و بوی طراوت و نامردی کرونا در هم آمیخته بود که سرگردان بود و درها بسته بودند صدای سگی کوچک از دور میامد انگار هراسان بود حس غمگینی داشت شاید این ویروس جدید را حس می کرد و می ترسید اتومبیل ها  به دیوار کوچه چسبیده و پاک کرده بودند که انگار دیگر قصد حرکت ندارند کسی در کوچه نبود بلکه گاهی گربه ای ناگهان از سویی به سوی دیگر به تندی می گذشت پرتقال و نارنج های مانده بر روی درختان زیبایی خاصی را به محل داده بود و انتظار عید را می کشیدند که در حال آمدن بود شاید مانند سیزده بدر و چهارشنبه سوری هرگز به پایان راهش نرسد و شاید از بین راه برگردد کاش میشد کرونا هم برگردد.




جاده نفس گیر قشلاق...

عملیات عاشورایی...

کاروان در راه است...

درختان ,صدای ,انگار ,، ,لحظه ,راه ,به تندی ,شده بود ,که در ,پیاده شدم ,ماشین‌ها به

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بندبن (bandcity) Francis's game ottourriamur نمایندگی مجاز تعمیرات بوش،آاگ،کنوود،کندی skilmarfona شیره خرما | شیره انگور bravgalitu گروه مدیریت خانواده کاردانش یزد SS501 short stories چگونه کارایی سنسور اثر انگشت گوشی اندرویدی خودمان را افزایش دهیم؟!